English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5656 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search attack unit U ناو گروه شکارزیردریایی
Other Matches
search U بررسی وشناسایی زمین
search U مراقبت کردن از زمین
search U کاوش کردن زمین
search U شناسایی کردن
search U درو در عمق با اتش
search U تجسس کردن
search U تلاش
search U بازرسی کردن
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
to search after U کاوش کردن
to search after U تحقیق کردن
search U جستجو
search U تجسس
search U تکاپو بازرسی
search U کاوش
search U جستجوکردن
search U گشتن
search U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
in search of U در جستجوی
in search of U بجستجوی
to search after U جستجو کردن
to search out U پیدا کردن
to search for anything U چیزیراجستجو کردن
to search for anything U پی چیزی گشتن
the search of U جستجوی چیزی
to search U گشتن [جستجو کردن]
search U جستجو کردن
search U جستجو برای یک موضوع داده
search U تفتیش
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search U جستجویی که هر عنصریت
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
to search U جستجو کردن
to search after U زیر و رو کردن
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
right of search U حق جستجو
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
to search after U بازرسی کردن
search me <idiom> U نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
dichotomizing search U جستجوی دورستهای
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
search parties U گروه پیگرد
search parties U دستهی جستار گرد
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
chaining search U جستجوی زنجیرهای
body search U بازرسیبدنی
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
dichotomizing search U جستجوی دوقسمتی
blind search U جیستجوی بی نتیجه
binary search U جستجوی دودوئی
binary search U جستجوی دوتایی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
linear search U جستجوی خطی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
search results U نتایج جستجو
area search U کاوش منطقه
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
area search U جستجوی ناحیه
area search U جستجوی دامنهای
search results U نتیجه های جستجو
search result U نتیجه جستجو
multifile search U جستجوی چند پروندهای
search party U گروه پیگرد
specific search U شناسایی مخصوص
air search U تجسس هوایی
air search U مراقبت هوایی
search string U رشته جستجو
specific search U تجسس اختصاصی منطقه
search party U دستهی جستار گرد
area search U جستجوی ناحیهای
search one's soul <idiom> U کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
dichotomizing search U جستجوی دو حالته
search warrants U حکم تفتیش منزل
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrants U حکم تفتیش
search warrants U اجازه تفتیش
global search U جستجوی سراسری
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sector of search U منطقه تجسس رادار
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search warrant U اجازه تفتیش
search warrant U حکم تفتیش
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
search radar U رادار تجسسی
fibonacci search U جستجوی فیبوناچی
search sweeping U مین روبی مراقبتی
search sweeping U مین روبی ازمایشی
sector of search U منطقه کاوش
search warrant U حکم تفتیش منزل
search warrant U حکم بازرسی و ورود
sequential search U جستجوی ترتیبی
search memory U حافظه جستجو
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
To search ones conscience . U کلاه خود را قا ضی کردن
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search cycle U چرخه جستجو
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace U جستجو و جایگزینی
search key کلید جستجو
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
search coil U پیچک کاشف
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
backward search U جستجوی پسرو
search light U نورافکن
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
edit/search buttons U دکمهجستجوگر
edit/search buttons U اصلاحگر
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
air search radar U رادارردیابهوایی
track search keys U کلیدهایجستجویزمان
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
search light illumination U روشنایی با نورافکن
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
total search result U مجموع نتیجه جستجو
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U ییله جو را بهانه بسیار است .
attack U افند
attack U تعدی
attack U اعتداء
attack U تک کردن
attack U حمله کردن
attack U مبادرت کردن به
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack U حمله کردن بر
attack U مبادرت کردن به تاخت کردن
attack [on] U حمله کردن [بر]
attack U تکش
attack U تاخت
attack U حمله
attack U تک
attack U تاخت و تاز یورش
attack U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attack U اصابت یا نزول ناخوشی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
durkin attack U حمله دیورکین
double attack U حمله دویل
diversionary attack U تک منحرف کننده توجه دشمن
discovered attack U حمله برخاست
diversionary attack U تک انحرافی
dutch attack U حمله هلندی
direction of attack U سمت حمله
attack line U خطاصابت
coordinated attack U تک هم اهنگ شده
creeping attack U تک مرحله به مرحله
creeping attack U تک خیزبه خیز
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
creeping attack U تک غافلگیرانه دریایی
cut off attack U تک قطع کننده مسیر
cut off attack U تک هواپیمای رهگیر به متجاوز
cut off attack U تک برشی
yogoslav attack U حمله یوگوسلاو در واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
deliberate attack U تک با فرصت
pillsbury attack U حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
heart attack U حملهی قلبی
momentum of attack U شدت حمله
direction of attack U سمت تک
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
dutch attack U دفاع برد
minority attack U حمله مینوریته
main attack U تک اصلی
sozin attack U حمله سوزین در دفاع سیسیلی
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
to resist an attack U حملهای رادفع کردن
simple attack U حمله ساده
line of attack U سینه شمشیرباز
line of attack U هدف
sicilian attack U حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
nimzovitch attack U حمله نیمزوویچ
nimzovitch attack U گشایش لارسن
main attack U تلاش اصلی نیروها
main attack U حمله اصلی
surprise attack U تک غافلگیری تک غافلگیرانه
minority attack U حمله اقلیت پیادهای شطرنج
moller attack U حمله مولر در جوئوکوپیانوشطرنج
momentum of attack U دور حمله
spray attack U پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
spoiling attack U تک ممانعتی
spoiling attack U تک ایذایی
stern attack U در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
mating attack U حمله ماتی
marshall attack U حمله مارشال در روی لوپس
stern attack U تک نزولی ازسمت عقب
torre attack U حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
attack on humans U آسیببشری
launch an attack U اجرای حمله شروع تک
four powns attack U حمله چهار پیاده
Recent search history Forum search
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Jack Attac
1The below message appears under Search line
0dualchambered
0chiropractor
0no matter te tailoring of the situation one goal remains at the end of every school search matching
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com